شبِ آزادی، قلبِ ایران

دیشب در جشن بزرگ «جشنی برای ایران» که در ورزشگاه آزادی برگزار شد، همه چیز رنگ غرور داشت. از لحظه‌ای که وارد شدیم، صدای شعار «ایران، ایران» از همه سکوها می‌آمد و پرچم‌ها بی‌وقفه در هوا می‌چرخیدند. آدم‌ها، از پیر و جوان، زن و مرد، بچه‌ها و قهرمان‌ها، همه از یک جنس شادی حرف می‌زدند. […]

دیشب در جشن بزرگ «جشنی برای ایران» که در ورزشگاه آزادی برگزار شد، همه چیز رنگ غرور داشت. از لحظه‌ای که وارد شدیم، صدای شعار «ایران، ایران» از همه سکوها می‌آمد و پرچم‌ها بی‌وقفه در هوا می‌چرخیدند. آدم‌ها، از پیر و جوان، زن و مرد، بچه‌ها و قهرمان‌ها، همه از یک جنس شادی حرف می‌زدند.

وقتی قهرمان‌های کشتی با مدال‌هایشان وارد شدند، سالن انفجار شد؛ موجی از تشویق و فریاد که حتی مجری را برای چند لحظه وادار به سکوت کرد. نگاه‌ها پر از غرور بود، و آن لحظه انگار همه ما شریک مدال آن قهرمان‌ها بودیم.

در میانه این هیجان، علیرضا دبیر با افتخار گفت: «این شکوه رو مدیون حمایت شهرداری‌ایم.» اسم زاکانی و امین توکلی‌زاده که آمد، سالن یکپارچه ایستاد و فریاد زد «ایران». آن لحظه فهمیدم این جشن فقط برای امروز نیست، برای فردای همه ماست.